مهرگان یکی از جشنهای فرهنگی کهنسال ایران است که به هنگام دگرگونی فصل درآغاز نیمهی دوم سال ایرانی در مهر روز از ماه مهر برگزار میشود. بسیاری از شاعران ایرانی چکامههایی برای این «روزبه شایسته» سروده و آن را ستودهاند، که در این نوشته بدانها اشاره شده است.
شادی و برگزاری جشن یكی از ویژگیهای فرهنگ ایرانی است. تا پیش از ساسانیان، یعنی در دوران پارتها و اشكانیان، كسی را كه مرده بود، به خاک میسپردند و زاد روزش را، از كوچک تا بزرگ، از شاهزاده تا فقیر، تا سی سال جشن میگرفتند. ایرانیان واژهی جشن و جَشَن خوانی را به معنای سرود خواندن گروهی با آوای خوش به کار میبردند.
زندخوانی در ایران كهن، پیشینهای كهنتر از زردشت باید داشته باشد. چون، در آیین مهر نیز، سرودخوانی در مهرابهها و تغنّی سرودههای مهری، با نوازشسازهایی همراه بوده است، و آن بدین گونه بود كه، مهرآیینان، مهر فروزنده و خورشید تابان را با سخن منظوم میستودند و حتی كردار و گفتارشان را با حركتهای موزون بدن (ركس) به جنبش درمیآوردند.
اندوه را ساسانیان به این سرزمین آوردند؛ نخستین كاری كه كردند، سوگ سیاوش را به وجود آوردند. سوگ سیاوش تا زمان آل بویه ادامه داشت. آل بویه، در آن دگرگونیهایی داده و آن را به صورت سوگواری دینی درآورد. شهلا حائری در نوشتار خود (سودابهای دیگر) در مجلهی فرهنگی بخارا مینویسد که هنوز هم در شیراز برای سیاوش سوگ گرفته میشود.
نوروز و مهرگان دو روزبه (عید) در رابطه با میترا هستند. میترا در نوروز رستاخیز میكند و با قربانی كردن گاوی، كه در اساتیر ایران نماد زمستان است، به زمین زندگانی دوباره میبخشد، و در آغاز زمستان به آسمان بالا میرود تا دوباره در آغاز بهار، نوروز، پایین آید. این هردو، از جشنهای میترایی باستانی هستند كه پیش از زردشت و هخامنشیان در ایران برگزار میشدند. از این رو، برپایی این جشن به زمان كیانیان برمیگردد.
در گاهشماری ایرانیان، روز شانزدهم هر ماه «مهرروز» نامیده میشد و هفتمین ماه سال نیز «مهرماه» بود. آنان «ایزد مهر» را موكل این روز به شمار میآوردند. بنا بر آیین جشن «ماه روز»، در ایران، چون نام روز با نام ماه یكی میشد، آن روز را ایرانیان جشن میگرفتند. از این رو، روز شانزدهم از ماه مهر، جشن مهرگان بود، كه یكی از بزرگترین جشنهای ایران باستان به شمار میرفت.
در ایران باستان، سال به دو فصل (نیمسال) بخش میشد. تابستان و زمستان. برای روزبه نوروز، جشنی در آغاز تابستان و برای مهرگان، جشنی در آغاز فصل زمستان برگزار میشد. بر این اساس، هم نوروز و هم مهرگان از جشنهایی هستند كه بیشتر به دگرگونی فصل وابسته بودند و به هنگام این نوع دگرگونیهای بزرگ طبیعت برپا میشدند. برای برپایی جشن مهرگان، انگیزههای دیگری نیز یافته یا پرداختهاند كه در زیر به پارهای از آنها اشاره میكنم:
در شاهنامهی فردوسی، جشن مهرگان، به پیروزی فریدون بر «بیوراسب» (ضحاک) نسبت داده میشود. این روایت باید بسیار كهن باشد. فردوسی، جریان آن را چنین میسراید:
فریدون چو شد بر جهان كامكار ندانست جز خویشتن شهریار
به رسم كیان، تاج و تخت مهی بیاراســت با كاخ شاهنشهــی
به روز خجستـــه، سر مهر ماه به سر، بر نهاد آن كیانی كلاه
به فرمود، تا آتش افروختنـد همه عنبر و زعفـران سوختند
فردوسی در چكامهی خود، مهرگان را در «آغاز مهر» میداند. ولی آنچه كه همگان پذیرفتهاند، برگزاری جشن برای این «روزبه شایسته»، در حوالی اعتدال خریفی ـ آغاز پاییز، كه درازای شب و روز یكسان است ـ انجام میگیرد.
مهرگان و آتش
بجوی مهر من ای نوبهار حسن، که من
به کارت آیم، همچون، به مهرگان آتش
رشید وطواط
پیشینیان ما، به هنگام برگزاری آیین مهرگان، آتش میافروختند و در پناه روشنی آتش به شادمانی و پایکوبی میپرداختند. آتش مهرگان گاه به انبوهی آتش سده بود و گاه تا پگاه روشنی بخش جشن بود.
بلند آتشی مهرگانی بساخت
که تَف اش، به چرخ اختران را بتاخت
اسدی
مهرگان و دیگران
بابلیان در ماهی برابر با ماه مهر ایرانی، در ماهی که ماه خورشید (ماه خدای آفتاب) بود، به نیایش آفتاب میپرداختند و جشنی بسیار باشکوه برگزار میکردند. در گاهشماری ارمنی نیز نام ماهی كه برابر با این ماه است، «مهگان» نامیده شده است، كه شاید از همان نام اوستایی «میتراكان»، مهرگان باشد. مهرگان را به زبان سغدی، «فغگان» یا عید بغ (به سغدی: فغ) میگویند.
برخی از پژوهشگران نیز بر این باورند كه، هنگام تبدیل سال و ماه كهن به سال و ماه اوستایی، روز بغیاد (پرستش میترا) از موقع ثابت خود در سال خورشیدی (شمسی) به روز شانزدهم ماه مهر در سال اوستایی انتقال داده شده است. این پذیرش مصالحه آمیز نیز، در جمع پارهای از باورهای بومی و الههها در دین زردشتی صورت گرفته است. چون این جشن، از پذیرش همگانی در بین مردم برخوردار بوده و نیز بدلیل استقرار كامل مهرآیینی در میان جامعه، حذف آن به آسانی مقدور نبود1.
ابوریحان بیرونی مینویسد: «… در محاسبهی كبیسه اهمال صورت گرفته و مهرگان از آغاز مهر به شانزدهم ماه، منتقل گردیده است». این تاریخ نویس ایرانی در كتاب «آثارالباقیه» نیز دربارهی مهرگان مینویسد: «پادشاهان ساسانی در این جشن تاجی به شكل خورشید كه در آن دایرهای مانند چرخ نصب بود، برسر میگذاشتند». یكی از سنتهای این جشن كه تا چندین سال پیش نیز در بین زردشتیان رواج داشت، رسم قربانی كردن گوسفند بود. این رسم نیز از رسوم معمول مهرپرستان برجای مانده بود و با وجود مخالفت زردشت، در بین مردم ریشه دوانیده بود، ولی در پنجاه سال پیش، موبدان طی اعلامیهای اجرای آن را تقبیح و قدغن كردند.
جشن مهرگان، یک جشن میترایی باستانی است كه پیش از زردشت و هخامنشیان در ایران برگزار میشده است. برخی از ﭘﮋوهندگان، مهرگان را جشن کشاورزان و روستاییان میدانند.
آمد خجسته مهرگان، جشن بزرگ خسروان
نارنج و نار و ارغوان، آورد، از هر ناحیه
منوچهری
اینكه جشن مهرگان، به نقل از برخی روایات یونانی (هرودوت)، با جشن مغوفونیا (مغ كشان)، یعنی با زمان فرونشاندن فتنهی بردیای دروغی توسط داریوش یكی میباشد، نادرست است. انتقام گیری مردم از مغهای شورشی، پس از پیروزی داریوش بر گئوماتا، روایتی تاریخی است كه برخی از روایتگران، تاریخ آن را نیز روز ٢١ مهرماه نوشتهاند، ولی یكی پنداشتن این دو جشن، درست نیست. چون، جشن مهرگان از زمان پادشاهان كیانی و از سوی مغان میترایی، برای بزرگداشت ایزدمهر برپا می شد. در اینجا باید یادآور شوم كه راویان و وقایع نگاران غیرایرانی، در درست نگاری تاریخ و فرهنگ ایران، به هردلیل، هیچگاه وسواسی به خرج ندادهاند.
در دوران اسلامی، در آیین برگزاری جشنهای نوروز و مهرگان، در میان ایرانیان، دگرگونی چندانی روی نداد. در دستگاه خلفای عرب و كارگزاران ایشان در عراق، گاهشماری ایرانی كه با نوروز آغاز میشد، همچنان در دیوان خراج خلفا باقی ماند. ولی به هنگام نوروز، آنچه كه آنان به دنبالش بودند، دریافت هدیهی نوروزی بود كه مانند مالیات و خراج از مردم به زور مطالبه میكردند و به همان دلیل هم بود كه منتظر نوروز بودند.
خراجگیری از نوروز و مهرگان، به دستور معاویه وارد فهرست مداخل دیوان شد. در سال نخست حكومت او، از این بابت ده میلیون درهم وصول شد، كه بعدها این رقم به پنجاه میلیون درهم رسید. عایدیهای خراج ـ گویا ـ به صندوق خزانه حکومتی (بیت المال) واریز می شد، ولی هدیهی نوروزی و مهرگان به خلیفه و كارگزاران او تعلق میگرفت و در واقع نوعی درآمد شخصی ایشان به شمار میرفت.
مهرگان از دید چكامه سرایان
از پس سدههای پرآشوب، ایرانیان كه به آیینها و جشنهای فرهنگی خود توجه داشتند، به هر شكل، در پنهان و آشكار به برگزاری باشكوه آنها همت میگماردند. از سدهی چهارم هجری به بعد نیز، شاعران و نویسندگان شعر و نثر پارسی به این جشنها روشنایی انداخته و در این باره بسیار به گفتگو پرداختهاند.
رودكی در شعر خود به جشن مهرگان چنین اشاره میكند:
ملكا جشن مهرگان آمد جشن شاهان و خسروان آمد
فردوسی میسراید:
بکرد اندر آن کوه، آتشکده بدو تازه شد مهرگان و سده
این گونه سخن، نشان از آن دارد که برگزاری آیین مهرگان پیشینهای دورتر از روزگار هوشنگ، پادشاه کیانی دارد.
منوچهری دامغانی در دیوان خود مینویسد:
مهرگان آمد هان در بگشاییدش اندر آرید و تواضع بنماییدش
خوب دارید و فراوان بستاییدش هرزمان خدمت لختی بفزاییدش
قطران تبریزی مینویسد:
آدینه و مهرگان و ماه نو باشند خجسته هرسه بر خسرو
عنصری:
مهرگان آمد گرفته فالش از نیكی مثال
نیک روز ونیک جشن و نیک وقت ونیک فال
سنایی:
گاه آن آمد كه باد مهرگان لشكر كشد
دست او پیراهن اشجار از سر بركشد
باغها را، داغهای عبریان بر برزند
شاخها را چادر نسطوریان بر سر كشد
و سرانجام سرودهی زیبای مسعود سعد سلمان:
روز مهر و ماه مهر و جشن فرخ مهرگان
مهر بفزا ای نگار مهر چهر مهربان
جام را چون لاله گردان از نبید باده رنگ
وندر آن منگر كه لاله نیست اندر بوستان
—
برای آگاهی بیشتر، خواندن كتابهای زیر مفید خواهد بود:
آیین مهر، میتراییسم، هاشم رضی، انتشارات بهجت، تهران.
ماهنامه ی چیستا، سالهای : 1369، 1370، 1376 و 1383 تهران.
مراسم مذهبی و آداب زردشتیان، نوشته ی موبد اردشیر آذرگشسب، تهران 1358
تاریخ و فرهنگ ایران، پیوستها، دكتر محمد مهدی ملایری، تهران 1370
جشن مهرگان، دانستنیهایی پیرامون مهر و مهرگان، برهان- ابن یوسف
1ـ از این گونه داد و ستدها در بین ادیان با حکومتهای تازه پا، در طول تاریخ بسیار صورت گرفته است كه نمونهی بارزی از آن، جای نشینی گام به گام دین مسیحیت به جای «مهرآیینی» به ویژه در اروپا، از سدهی چهارم میلادی به بعد میباشد.